شب های زمستان شروع شده
شب های طولانی
که اذان مغرب خیلی زود میگه
همون شبهایی که وقتی بچه بودیم اگه دیر از مسجد برمیگشتیم خونه خانواده چیزی نمیگفتن
چون هنوز سر شب بود!
همون شب هایی که آفتاب هم دیرتر از همیشه طلوع میکنه
و برای ما صفرکیلومترها یعنی تا ساعت هفت صبح هنوز وقت داریم نماز صبح بخونیم
روزهایی که اگر روزه قضا داریم راحت میتونیم بگیریم
هوا سرده و کمتر تشنه می شیم
زمستون برای من یعنی بارون
یعنی فصل باروری نخل ها!
یعنی فصلی که در شب های طولانیش خلوت کرد،میشه رشد کرد.
چند وقت پیش حدیثی خوندم:
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «خداوند شب را مایهی آرامش قرار داد و زن هم مانند شب، و زن است که مایهی آرامش است.»
امام صادق علیه السلام
الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی صِیَامِهِ
زمستان، بهار مومن است؛ از شب های طولانی اش برای شب زنده داری، و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد.
پس از آنکه حضرت مریم علیها السّلام از دنیا رفت، حضرت عیسی علیه السّلام جنازه ی او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟» مریم علیها السّلام پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب های سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می گرفتم
شاید از لحاظ فقهی ارتباطی بین این سه حدیث نباشه
و شاید این فقط یک تعبیر شاعرانه باشه
اما من به دنبال کشف و شهود رابطه ی این سه کلمه هستم:
زن ، زمستان، شب ، آرامش